واژگان تصویری ۵۰۴، درس ۱۰، لغات ۷ تا ۱۲

بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ prompt /prɑː mpt/ v. adj. هر چیزی که سریع، فوری و در زمان
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ event /ɪˈ vent/ n. یک: هر چیزی که اتفاق می افتد مخصوصاً مهم،
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ vague /veɪg/ adj. غیر واضح و مبهم چون کسی اطلاعات جزئی نمی دهد
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ skim /skɪm/ v. یک: برداشتن چیزی از سطح یک مایع مثل چربی معلق،
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ candidate /ˈ kændɪdeɪt/ n. شخصی که برای انجام کاری در نظر گرفته می
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ lecture /ˈ lektʃər/ n. صحبتی نسبتا طولانی در مورد یک موضوع خاص برای
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ volunteer /ˌ vɑː lənˈ tɪr/ n. هر کسی که به طور اختیاری و
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ signify /ˈ sɪgnɪfaɪ/ v. نماینده، معنی یا نشانه چیزی بودن؛ با اشاره فهماندن؛
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ refer /rɪˈ fəː r/ v. یادآور شدن یا صحبت در مورد شخصی یا
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ dispute /dɪˈ spjuːt , ˈ dɪspjuːt/ n. v. بحث و نزاع جدی؛ منازعه؛
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ commuter /kəˈ mjuːtər/ n. شخصی که هر روز مسافتی طولانی را برای کار
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ site /saɪt/ n. مکانی که چیزی مهم یا جالب اتفاق افتاده؛ قسمتی از
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ depict /dɪˈpɪkt/ v. توصیف کسی یا چیزی در نوشته یا سخن یا نمایش
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ comprehend /ˌ kɑː mprɪˈ hend/ v. درک کردن چیزی که پیچیده یا سخت
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ toil /tɔɪl/ v. n. ۱ (فعل) سخت کار کردن برای مدت زمان طولانی؛
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ disaster /dɪ’zɑːstər/ n. رویدادی اتفاقی مثل سیل، زلزله، یا تصادف که باعث ایجاد
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ outlaw /’autlɔː / v. n. ۱ (فعل) توقف کامل چیزی با غیر قانونی
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ feeble /ˈ fiːbəl/ adj. خیلی ضعیف و شکننده؛ نحیف؛ عاجز؛ نه خیلی خوب
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ despite /dɪˈ spaɪt/ prep. بیانگر این است که چیزی اتفاق افتاده یا درست است، اگرچه
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ quench /kwentʃ/ v. جلوگیری از تشنگی با نوشیدن؛ رفع عطش کردن؛ اطفای شعله
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۶ / واژه اول possible adj. ● هر چیزی که میتواند انجام یا به دست آورده شود؛ ممکن؛
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۵ / واژه هفتم calamity n. ● یک رویداد وحشتناک و غیر منتظره که باعث ایجاد خسارت، رنج
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۵ / واژه اول architect n. ● شخصی که کار او طراحی بناها و ساختمان هاست؛ مهندس معمار
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۴ / واژه هفتم vermin n. ● حیوانات کوچک، پرندگان یا حشراتی که مضر هستند زیرا محصولات و
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۴ / واژه اول fierce adj. ● چیزی که با انرژی زیاد و احساس قوی همراه با خشونت
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۳ / واژه هفتم precaution n. ● هر کاری که برای جلوگیری از اتفاقی ناخوشایند یا خطرناک انجام
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۳ / واژه اول reptile n. ● نوعی از حیوانات مثل مار و مارمولک که دمای بدنشان با
بنام خدا درس ۲۲ / واژه هفتم spouse ● شوهر یا زن؛ همسر synonym: mate , husband and wife antonym: – مثال تصویری Simin was so happy when she began the married life with her spouse Farid. ترجمه سیمین
بنام خدا درس ۲۲ / واژه اول warden ● شخصی که مسئول جای خاصی است و مراقب است قوانین آنجا به درستی اجرا شوند؛ نگهبان؛ زندانبان synonym: warder antonym: – مثال تصویری The prison warden was wary not to
بنام خدا درس نهم / واژه هفتم resist ● جلوی خود را گرفتن در مقابل چیزی که خیلی دوست دارید؛ مقاومت کردن زمانی که مجبور به انجام کاری می شوید؛ ایستادگی کردن؛ پایداری کردن مثال تصویری Behdad Salimi resisted
بنام خدا درس نهم / واژه اول vicinity ● در نزدیکی یک محل خاص؛ در حومه و مجاورت یک منطقه؛ در همسایگی مثال تصویری The poor people living in the vicinity of factories are exposed to toxic gases. ترجمه
بنام خدا درس هشتم / واژه هفتم weird ● چیزی که خیلی عجیب و غیر عادی است به طوری که درک یا توضیح آن دشوار است؛ خارق العاده؛ غریب مثال تصویری Biologists have found some weird creatures in different
بنام خدا درس هشتم / واژه اول exaggerate ● چیزی را بهتر، بزرگ تر، بدتر و … تر از آن چیزی که واقعاً هست نشان دادن؛ مبالغه کردن؛ اغراق کردن مثال تصویری My friend was undoubtedly exaggerating when he
بنام خدا درس هفتم / واژه هفتم unique ● هر چیزی که در نوع خودش ممتاز و بی نظیر باشد؛ منحصر به فرد؛ بی همتا مثال تصویری In the aquarium, there was a unique blue fish among all other
بنام خدا درس هفتم / واژه اول postpone ● تغییر دادن تاریخ یا ساعت یک رویداد یا کار برنامه ریزی شده به وقت دیگری؛ به تعویق انداختن؛ به تأخیر انداختن مثال تصویری The flight time was postponed due to
بنام خدا درس ششم / واژه هفتم undoubtedly ● بدون شک؛ قطعاً مثال تصویری By looking at the black clouds, Amir said we’ll have undoubtedly a rainy night. ترجمه امیر با نگاه کردن به ابرهای سیاه گفت بی شک
بنام خدا درس ششم / واژه اول approach ● حرکت به طرف یا نزدیک شدن به کسی یا چیزی؛ نزدیک آمدن مثال تصویری The first grade student got nervous when he approached the school for the first time. ترجمه
بنام خدا درس پنجم / واژه هفتم explore ● به دقت در مورد چیزی فکر یا بحث کردن؛ به دقت چیزی را مورد جستجو و کاوش قرار دادن؛ سیاحت کردن مثال تصویری Detective Alavi explored the crime scene in