آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

راهنمای نوع کلمه

n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)

۷ comprehend /ˌ kɑː mprɪˈ hend/ v.
درک کردن چیزی که پیچیده یا سخت است؛ فهمیدن؛ دریافتن

The mathematician was trying to comprehend the complicated math equation.

ترجمه ریاضی دان داشت سعی می کرد که معادله سخت ریاضی را درک کند.

۸ commend /kəˈ mend/ v.
۱ قدردانی کردن از کسی یا چیزی در حضور دیگران؛ ستایش کردن
۲ سپردن کسی به شخصی برای محافظت کردن؛ سپردن مسئولیت

۱ The lucky employee was commended for his good performance in the company.

ترجمه از کارمند خوش اقبال به خاطر عملکرد خوبش در شرکت قدردانی به عمل آمد.

۲ The mother commends her baby to the babysitter when she goes to work.

ترجمه مادر هنگامی که سر کار می رود مسئولیت کودکش را به پرستار بچه می سپرد.

۹ final /ˈ faɪnəl/ adj.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۵- واژگان ۷-۱۲)
آخرین در مجموعه ای از کارها، رویدادها، داستان و …؛ نهایی؛ پایانی

Saeed cannot comprehend* one of the questions of final exam.

ترجمه سعید نمی تواند یکی از سوالات امتحان نهایی را درک کند.

۱۰ exempt /ɪgˈ zempt/ adj.
کسی یا چیزی که تحت تاثیر چیزی نیست و مجبور نیست کاری را انجام دهد یا چیزی بپردازد؛ معاف بودن؛ آزاد بودن

The crafty businessman is exempt from paying income tax.

ترجمه این تاجر چیره دست از پرداخت کردن مالیات بر درآمد معاف است.

۱۱ vain /veɪn/ adj.
۱ شخصی که بیش از حد نسبت به قیافه، توانایی ها، یا مقامش مغرور است؛ خودبین؛ از خود راضی
۲ هر چیزی که تلاش برای آن فایده ای در بر ندارد؛ بیهوده؛ پوچ؛ بی حاصل

۱ Nader is so vain about his appearance that just approves himself as a good looking man.

ترجمه وحید آنقدر در مورد وضع ظاهرش مغرور است که تنها خودش را به عنوان یک مرد خوش تیپ قبول دارد.

۲ In the movie, the main character was forced to do the vain work of rolling a big stone uphill.

ترجمه در فیلم، شخصیت اصلی مجبور شد تا کار بیهوده ی غلت دادن یک سنگ بزرگ را به بالای تپه انجام دهد.

۱۲ repetition /ˌ repɪˈ tɪʃən/ n.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۵- واژگان ۱-۶)
انجام دادن یا گفتن چیز یکسان در دفعات زیاد؛ تکرار؛ تجدید

Vahid has to write the repetition of «I must do my homework» sentence as a punishment of not doing his homework.

ترجمه وحید مجبور است که تکرار جمله ی «من باید تکالیف منزلم را انجام دهم» را به عنوان تنبیه انجام ندادن تکالیف منزلش بنویسد.

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۹- واژگان ۷-۱۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: