آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

راهنمای نوع کلمه

n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)

۷ event /ɪˈ vent/ n.
یک: هر چیزی که اتفاق می افتد مخصوصاً مهم، جالب یا غیر عادی؛ رویداد؛ حادثه؛ نتیجه
دو: یک بخش یا آیتم در مسابقه ورزشی

Horace Sheffield’s graduation from university at the age of 88 was the most wonderful event of his life.

ترجمه فارغ التحصیلی هوراس شفیلد از دانشگاه در سن ۸۸ (سالگی) شگفت انگیز ترین رویداد زندگی اش بود.

In Olympics, track and field has some events that include skills like running, jumping and throwing.

ترجمه در المپیک، دو و میدانی چند آیتم دارد که شامل مهارت هایی مانند دویدن، پرش و پرتاب می شود.

۸ discard /dɪsˈ kɑː rd/ v.
خلاص شدن از دست چیزی؛ دور انداختن؛ رد کردن

The pedestrian discarded the empty bottle in the recycle bin.

ترجمه عابر پیاده بطری خالی را در سطل بازیافت انداخت.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۴- واژگان ۷-۱۲)
۹ soar /sɔː r/ v.
به سرعت رفتن به سطحی بالا؛ اوج گرفتن؛ بلند پرواز کردن در آسمان

Eagles usually soar to the great height in the sky.

ترجمه عقاب ها معمولا به ارتفاع بالا در آسمان اوج می گیرند.

Hamid was shocked when he saw that the cost of flight tickets has soared.

ترجمه حمید شوکه شد وقتی دید بلیط های پرواز افزایش پیدا کرده است.

۱۰ subsequent /ˈ sʌbsɪkwənt/ adj.
آمدن یا اتفاق افتادن بعد چیز دیگر؛ بعدی؛ دیرتر؛ متعاقب

The subsequent stage of childhood is adolescence.

ترجمه مرحله ی بعد کودکی، نوجوانی است.

۱۱ relate /rɪˈ leɪt/ v.
یک: دو یا چند چیز که به شیوه ای با هم مرتبط هستند؛ مربوط بودن؛ ربط داشتن
دو: گفتن داستانی یا حادثه ای که برای شما یا کسی دیگر اتفاق افتاده؛ بازگو کردن؛ شرح دادن

It is said that the melting of the polar ice relates to the global warming issue.

ترجمه گفته می شود که آب شدن یخ های قطبی به معضل گرم شدن کره زمین مربوط می شود.

Every night before sleep Vahid relates a story to his sons.

ترجمه هر شب قبل خواب وحید داستانی برای پسرانش می گوید.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۶- واژگان ۱-۶)
۱۲ stationary /ˈ steɪʃəneri/ adj.
هر چیزی که ثابت باشد بجای متحرک بودن؛ ساکن؛ ایستا

Ali usually warms up with stationary bicycle before starting his workout.

ترجمه علی معمولا قبل شروع تمرینش با دوچرخه ثابت گرم می کند.

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۵- واژگان ۷-۱۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: