بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)
ترجمه ریاضی دان داشت سعی می کرد که معادله سخت ریاضی را درک کند.
۲ سپردن کسی به شخصی برای محافظت کردن؛ سپردن مسئولیت
ترجمه از کارمند خوش اقبال به خاطر عملکرد خوبش در شرکت قدردانی به عمل آمد.
ترجمه مادر هنگامی که سر کار می رود مسئولیت کودکش را به پرستار بچه می سپرد.
ترجمه سعید نمی تواند یکی از سوالات امتحان نهایی را درک کند.
ترجمه این تاجر چیره دست از پرداخت کردن مالیات بر درآمد معاف است.
۲ هر چیزی که تلاش برای آن فایده ای در بر ندارد؛ بیهوده؛ پوچ؛ بی حاصل
ترجمه وحید آنقدر در مورد وضع ظاهرش مغرور است که تنها خودش را به عنوان یک مرد خوش تیپ قبول دارد.
ترجمه در فیلم، شخصیت اصلی مجبور شد تا کار بیهوده ی غلت دادن یک سنگ بزرگ را به بالای تپه انجام دهد.
ترجمه وحید مجبور است که تکرار جمله ی «من باید تکالیف منزلم را انجام دهم» را به عنوان تنبیه انجام ندادن تکالیف منزلش بنویسد.