واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۹- واژگان ۱-۶)

۱ (فعل) سخت کار کردن برای مدت زمان طولانی؛ زحمت کشیدن؛ به سختی و کندی حرکت کردن
۲ (اسم) کار سخت و پر مشقت که برای مدت طولانی انجام شود؛ سخت کوشی؛ زحمت

ترجمه نوید با سختی از صخره بالا می رود و قصد دارد به بالای آن برسد.

ترجمه وحید بعد از تحمل زحمت درس خواندن امیدوار است که در امتحان دانشگاه قبول شود.

۱ (اسم) یک اشتباه احمقانه و با بی دقتی؛ سهو؛ اشتباه فاحش
۲ (فعل) حرکت به طور نامنظم به طوری که انگار خوب نمی بینید؛ تلو تلو خوردن

ترجمه از آنجایی که جاوید در بین درختان انبوه خسته بود، درون جنگل تلو تلو می خورد.

ترجمه اشتباه فاحش پدرم به یک تصادف رانندگی منجر شد.

احساس سردگمی و عدم توانایی درست فکر کردن (مثلا به علت تابش نور شدید روی صورت، ضربه، معما و غیره)؛ گیج کردن

ترجمه جورچین پیچیده مردی را که سعی می کرد آن را حل کند گیج کرد.

احساس اندوه و ناراحتی داشتن بعد از مرگ یا از داست دادن کسی؛ ماتم گرفتن؛ سوگواری کردن

ترجمه میلیون ها نفر از مردم برای مدافع حرم شهید محسن حججی بعد از شهادتش به وسیله داعش جنایتکار سوگواری کردند.

فرو نشستن یک احساس، درد، و غیره به تدریج تا تمام شدن؛ فروکش کردن، نشست کردن

ترجمه بعد از بارش باران سنگین، آب خیابان به تدریج در حال فروکش کردن است.

از دست دادن یا صدمه جدی عضوی از بدن اغلب به صورت دائم در تصادف و غیره؛ معیوب شدن؛ نقص عضو پیدا کردن

ترجمه بچه کوچک وقتی مشغول دوچرخه سواری بود به طور جدی صدمه دید.