بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)
۷ disaster /dɪ’zɑːstər/ n.
رویدادی اتفاقی مثل سیل، زلزله، یا تصادف که باعث ایجاد صدمه یا مصیبتی بزرگ شود؛ فاجعه؛ بلا
Kermanshah earthquake was a big disaster that made thousands of people homeless.
ترجمه زلزله کرمانشاه یک فاجعه بزرگ بود که هزاران نفر مردم را بی خانمان کرد.
۸ censor /ˈsensər/ v. n.
۱ (فعل) بررسی کتاب؛ فیلم، نامه و غیره برای حذف مواردی که غیر اخلاقی، توهین آمیز، خلاف قوانین غیره است؛ سانسور کردن
۲ (اسم) شخصی که این کار را انجام می دهد؛ مامور سانسور
۲ (اسم) شخصی که این کار را انجام می دهد؛ مامور سانسور
The censor was censoring the newly made movie to remove the inappropriate content.
ترجمه مامور سانسور در حال سانسور کردن کردن فیلم تازه ساخته شده بود تا محتوای نامناسب را حذف کند.
۹ culprit /ˈkʌlprɪt/ n.
شخصی که مقصر به ارتکاب جرم یا انجام کاری اشتباه است؛ خطاکار؛ مجرم
The culprit person was trying to hack the password and open the strongbox.
ترجمه شخص مجرم داشت سعی می کرد که رمز عبور را هک و گاو صندوق را باز کند.
۱۰ juvenile /ˈ dʒuː vənəl/ adj.
مربوط به اشخاصی که هنوز بالغ نیستند؛ جوانانه؛ جوان
Working with smart phones for hours is considered a juvenile activity nowadays.
ترجمه ساعت ها کار با گوشی های هوشمند این روزها از فعالیت های جوانانه محسوب می شود.
۱۱ bait /beɪt/ n. v.
۱ (اسم) غذایی که برای جذب ماهی، حیوانات یا پرندگان به منظور گرفتن آنها استفاده می شود؛ طعمه؛ خوراک؛ چیز جذابی که به شخصی برای رسیدن به هدف مطلوب مخصوصا فریبکارانه پیشنهاد می شود
۲ (فعل) قرار دادن طعمه روی قلاب یا در تله برای گرفتن حیوان
۲ (فعل) قرار دادن طعمه روی قلاب یا در تله برای گرفتن حیوان
This fisherman uses the smaller fishes as a bait to catch bigger fishes.
ترجمه این مرد ماهی گیر از ماهی های کوچکتر به عنوان طعمه برای گرفتن ماهی های بزرگتر استفاده می کند.
۱۲ insist /ɪn’sɪst/ v.
گفتن قطعی و مدام که چیزی درست است، مخصوصا وقتی کسی فکر می کند صحیح نیست؛ اصرار کردن به انجام کاری؛ سماجت کردن؛ پافشاری کردن
Vahid insists that his father must buy his favorite bicycle today.
ترجمه وحید اصرار می کند که پدرش حتما باید دوچرخه ی مورد علاقه اش را امروز بخرد.
واژگان تصویری ۵۰۴ ؛ درس ۲۸- واژگان ۷-۱۲