آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

راهنمای نوع کلمه

n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)

درس ۲۳ / واژه اول

● نوعی از حیوانات مثل مار و مارمولک که دمای بدنشان با توجه به دمای اطرافشان تغییر می کند و از راه تخم گذاری زاد و ولد می کنند؛ خزنده

synonym: reptilian
antonym:

 

مثال تصویری

Lizard, crocodile and snake are some types of reptile that lay eggs to have babies.
ترجمه مارمولک، کروکدیل و مار برخی از انواع خزنده هستند که برای داشتن نوزاد تخم می گذارند.

 

درس ۲۳ / واژه دوم

● شرایط که اغلب اتفاق نمی افتد؛ بندرت

synonym: seldom , scarcely , hardly
antonym: often , frequently , mostly

 

مثال تصویری

In deserts, you can rarely find fresh water.
ترجمه در بیابان ها بندرت می توانید آب شیرین پیدا کنید.

 

درس ۲۳ / واژه سوم

forbid v.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴، درس ۱۰، لغات ۷ تا ۱۲

● بیان اینکه شما اجازه ندارید کاری را انجام بدهید؛ ممنوع کردن؛ منع کردن؛ قدغن کردن

synonym: ban , disallow , prevent , prohibit
antonym: allow , permit

 

مثال تصویری

In hospitals, there’s usually a sign of a kid that forbids you of talking too loudly.
ترجمه در بیمارستان ها معمولا تابلویی از یک کودک است که شما را از بیش از حد بلند حرف زدن منع می کند.

 

درس ۲۳ / واژه چهارم

● هرچیزی که از لحاظ عقلانی اثبات شده و صحیح باشد؛ معقول؛ منطقی

synonym: rational , reasonable , sensible
antonym: irrational , illogical

 

مثال تصویری

It is logical that water boils at 100 degree Celsius.
ترجمه این منطقی است که آب در صد درجه سلسیوس (سانتیگراد) می جوشد.

 

درس ۲۳ / واژه پنجم

● نشان دادن چیزی در محیط عمومی به منظور دیدار مردم از آن؛ به نمایش گذاشتن؛ ارائه دادن

synonym: demonstrate , display , present , show
antonym:

 

مثال تصویری

Farhad’s working hard on his paintings and he’s going to exhibit them in his exhibition.
ترجمه فرهاد دارد سخت روی نقاشی هایش کار می کند و قصد دارد آنها را در نمایشگاهش به نمایش بگذارد.

 

درس ۲۳ / واژه ششم

proceed v.

همچنین ببینید:
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۳- واژگان ۱-۶)

● شروع یا ادامه انجام کاری که قبلا برنامه ریزی یا شروع شده؛ پیش رفتن

synonym: advance , go ahead , progress
antonym: recede , retreat

 

مثال تصویری

The brave businessman decided to proceed and finish the company hard project.
ترجمه تاجر شجاع تصمیم گرفت پیش برود و پروژه ی سخت شرکت را به پایان برساند.

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۳- واژگان ۱-۶)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: