بنام خدا
درس ۲۲ / واژه اول
warden
● شخصی که مسئول جای خاصی است و مراقب است قوانین آنجا به درستی اجرا شوند؛ نگهبان؛ زندانبان
synonym: warder
antonym: –
مثال تصویری
The prison warden was wary not to let any prisoners come out of their cells.
ترجمه نگهبان زندان مراقب بود تا به هیچ یک از زندانیان اجازه ندهد از سلول هایشان بیرون بیایند.
درس ۲۲ / واژه دوم
acknowledge
مثال تصویری
The serial killer acknowledged that he killed five women in the forest.
ترجمه قاتل زنجیره ای اعتراف کرد که پنج زن را در جنگل کشت.
درس ۲۲ / واژه سوم
justice
● ایجاد برابری به شیوه ای که با مردم رفتار می شود؛ عدالت؛ مساوات
مثال تصویری
A judge must consider justice in his decree in the court.
ترجمه یک قاضی باید در حکمش در دادگاه عدالت را در نظر بگیرد.
درس ۲۲ / واژه چهارم
delinquent
● معنی اول: رفتار به شیوه ای که غیر قانونی است یا جامعه نمی پذیرد؛ هنجارشکن؛ مجرم
● معنی دوم: کسی که بدهی یا وام خود را در موعد مقرر پرداخت نمی کند؛ مسامحه کار؛ غفلت کار
● معنی دوم: کسی که بدهی یا وام خود را در موعد مقرر پرداخت نمی کند؛ مسامحه کار؛ غفلت کار
synonym: lawless , offending ; overdue , neglectful
antonym: –
مثال تصویری
The delinquent boy was arrested for robbing the old woman’s purse.
ترجمه پسر مجرم بخاطر قاپیدن کیف پیرزن دستگیر شد.
Bahram’s delinquent friend always brings excuses not to pay his debts.
ترجمه دوست مساحمه کار بهرام همیشه بهانه هایی می آورد تا بدهی هایش را پرداخت نکند.
درس ۲۲ / واژه پنجم
reject
● خودداری از قبول، اعتقاد یا موافقت با چیزی؛ رد کردن؛ نپذیرفتن
synonym: decline , discard , refuse
antonym: accept , approve , consent to
مثال تصویری
A wise boy always rejects cigarette offer by his friends.
ترجمه یک پسر زیرک همیشه تعارف سیگار توسط دوستانش را رد می کند.
درس ۲۲ / واژه ششم
deprive
● محروم کردن کسی از داشتن چیزی مخصوصاً وقتی که به آن چیز نیاز دارند؛ بی بهره کردن؛ محروم بودن
مثال تصویری
Rural people were deprived of a good harvest this year, because of low water.
ترجمه مردم روستایی امسال از یک برداشت محصول خوب بخاطر کمبود آب محروم بودند.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۲- واژگان ۱-۶)