بنام خدا
درس سوم / واژه هفتم
blend
● مخلوط کردن چند چیز برای ساخت چیزی تازه؛ آمیختن؛ ترکیب کردن
مثال تصویری
In order to bake a well-formed cake, we must blend the raw materials well.
ترجمه به منظور پختن یک کیک خوش فرم، باید مواد اولیه را خوب مخلوط کنیم.
درس سوم / واژه هشتم
visible
● چیزی که قابل دیدن است؛ آشکار؛ مرئی؛ پدیدار
مثال تصویری
The pirate’s ship was hardly visible through the dense fog.
ترجمه کشتی دزدان دریایی به سختی از درون مه غلیظ قابل دیدن بود.
درس سوم / واژه نهم
expensive
● هرچیزی که هزینه ی زیادی را در بر می گیرد؛ پرهزینه؛ گران
مثال تصویری
When he looked at the expensive shirt price tag, Vahid was shocked.
ترجمه وقتی که وحید به برچسب قیمت پیراهن گران نگاه کرد، شوکه شد.
درس سوم / واژه دهم
● استعداد طبیعی در انجام یک کار؛ نعمت خداداد؛ توانایی ذاتی
مثال تصویری
Ali is famous for his talent in solving difficult math equations, although he’s only nine years old.
ترجمه علی بخاطر استعداد ذاتی اش در حل مسائل سخت ریاضی معروف است، اگرچه او تنها نه سال سن دارد.
درس سوم / واژه یازدهم
devise
● برنامه ریزی یا اختراع کردن روش جدید انجام کاری؛ تعبیه کردن؛ ساختن
مثال تصویری
Reza’s trying to devise a new method for removing refrigerator CFC gas that is so harmful for ozone layer.
ترجمه رضا در تلاش است تا روش جدیدی را برای حذف گاز CFC یخچال که برای لایه ی اوزون مضر است تعبیه کند.
درس سوم / واژه دوازدهم
wholesale
● ۱. فروش محصولات با قیمت پایینتر و در مقادیر زیاد؛ عمده فروشی
● ۲. چیزی که در ابعاد گسترده و زیاد انجام می شود؛ دسته جمعی؛ گسترده
● ۲. چیزی که در ابعاد گسترده و زیاد انجام می شود؛ دسته جمعی؛ گسترده
مثال تصویری
۱. It’s more economic to buy eggs wholesale. It costs very low price.
ترجمه خرید تخم مرغ ها به صورت عمده خیلی باصرفه تر است. قیمت آن خیلی کم می شود.
۲. India government was considered the main responsible for wholesale slaughter of cows.
ترجمه دولت هند مسئول اصلی برای قتل عام گسترده گاو ها در نظر گرفته شد.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳- واژگان ۷-۱۲)