بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)
ترجمه سه تا مرد هستند. قد مردی که وسط ایستاده متوسط است.
ترجمه اگر هشت، هفت و سه را جمع ببندید، نتیجه ۱۸ می شود. و میانگین این سه عدد ۶ می شود.
ترجمه این ترم امتحانات رضا خیلی خوب بودند. نهایت تلاش خود را کرد و معدل او ۱۹/۵ است.
ترجمه بعد از ساعت ها سخت کار کردن، سعید دوست دارد که به خانه برود و استراحت کند.
ترجمه وقتی رضا فهمید که قطار بعدا حرکت می کند، ترجیح داد تا در اتاق انتظار بنشیند و راحت باشد.
ترجمه وقتی پدر سرباز او را در تلویزیون دید، خیالش راحت شد و خدا را شکر کرد.
ترجمه میانگین نمرات وحید این ترم خیلی پایین بود. اما معلمش او را تشویق کرد و گفت او می تواند آن را با سخت تر درس خواندن بهبود ببخشد.
ترجمه بهنام یک تصادف داشت و نیاز دارد که در تخت بماند و استراحت کند. این (کار) حال او را بهتر می کند.
ترجمه تعداد زیادی کانال های تلویزیونی مختلف در ایران وجود دارد. بنابراین شما انتخاب های زیادی دارید.
ترجمه اینجا چهار فنجان است و یکی از آنها پر است. تو فقط یک انتخاب داری یا بازی را می بازی.
ترجمه پنج گزینه روی تخته هست و وحید دومی را علامت زد.
📚 دیگر واژگان مهم
اجازه دادن؛ ممکن ساختن؛ رخصت دادن
My teacher allowed me to go out of the class and wash my hands.
ترجمه معلمم به من اجازه داد تا از کلاس بیرون بروم و دست هایم را بشویم.
رفتار کردن (معمولا خوب)؛ ادب نگه داشتن
The little boys behave as if they are adult men.
ترجمه این پسرهای کوچک طوری رفتار می کنند که انگار مردان بالغ هستند.
ادامه دادن؛ دوباره شروع کردن بعد توقف
The old man continued his way until he reached a village.
ترجمه پیرمرد راهش را ادامه داد تا اینکه به یک روستا رسید.
اثر؛ تاثیر
Working with mobile phone for hours can have bad effects on eyesight.
ترجمه ساعت ها کار کردن با گوشی موبایل می تواند اثرات بدی روی بینایی داشته باشد.
بجز؛ غیر از؛ به استثنای
All Prophet Lot’s (pbuh) family survived Allah’s torment except his wife that remained with the sinners.
ترجمه همه خانواده حضرت لوط (ع) از عذاب خدا نجات یافتند بجز همسرش که با گنهکاران ماند.
آینده؛ آتیه؛ بعدی؛ مستقبل
We should preserve our world natural resources for future generations.
ترجمه ما باید منابع طبیعی جهانمان را برای نسل آینده حفظ کنیم.
تأثیر؛ نفوذ؛ تحت تاثیر قرار دادن؛ نفوذ کردن
Watching violent movies has bad influence on little children.
ترجمه دیدن فیلم های خشن تاثیر بدی روی بچه های کوچک دارد.