آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

راهنمای نوع کلمه

n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)

۱ average /ˈ ævərɪdʒ/ adj.
معدل؛ متوسط؛ میانگین
There are three men. The height of the man that standing in the middle is average.

ترجمه سه تا مرد هستند. قد مردی که وسط ایستاده متوسط است.

If you add 8, 7 and 3, the result is 18. And the average of these three numbers is 6.

ترجمه اگر هشت، هفت و سه را جمع ببندید، نتیجه ۱۸ می شود. و میانگین این سه عدد ۶ می شود.

This semester Reza exams was very good. He tried his best and his average is 19.5.

ترجمه این ترم امتحانات رضا خیلی خوب بودند. نهایت تلاش خود را کرد و معدل او ۱۹/۵ است.

۲ relax /rɪˈ læks/ v. relaxed /rɪˈ lækst/ adj.
استراحت کردن؛ آرام شدن؛ ساکت شدن (فعل) آرام؛ راحت (صفت)
After hours of hard work, Saeed likes to go home and relax.

ترجمه بعد از ساعت ها سخت کار کردن، سعید دوست دارد که به خانه برود و استراحت کند.

When Reza realized that the train would leave later, he preferred to sit in the waiting room and relax.

ترجمه وقتی رضا فهمید که قطار بعدا حرکت می کند، ترجیح داد تا در اتاق انتظار بنشیند و راحت باشد.

When the soldier’s father saw him on the TV, he was relaxed and thanked Allah.

ترجمه وقتی پدر سرباز او را در تلویزیون دید، خیالش راحت شد و خدا را شکر کرد.

۳ improve /ɪmˈ pruː v/ v.
چیزی را بهتر کردن؛ اصلاح کردن؛ بهبود دادن؛ پیشرفت کردن
Vahid’s marks average* was very low this semester. But his teacher encouraged him and told he can improve it by studying harder.

ترجمه میانگین نمرات وحید این ترم خیلی پایین بود. اما معلمش او را تشویق کرد و گفت او می تواند آن را با سخت تر درس خواندن بهبود ببخشد.

همچنین ببینید:
واژگان زبان عمومی کنکور؛ سال سوم، درس دوم (۱)
Behnam had an accident and needs to stay in bed and relax*. This will improve his health.

ترجمه بهنام یک تصادف داشت و نیاز دارد که در تخت بماند و استراحت کند. این (کار) حال او را بهتر می کند.

۴ choice /tʃɔɪs/ n.
انتخاب؛ پسند؛ گزینه
There are lots of different TV channels in Iran. So you have many choices.

ترجمه تعداد زیادی کانال های تلویزیونی مختلف در ایران وجود دارد. بنابراین شما انتخاب های زیادی دارید.

Here are four cups and one of them is full. You just have one choice or you will lose the game.

ترجمه اینجا چهار فنجان است و یکی از آنها پر است. تو فقط یک انتخاب داری یا بازی را می بازی.

There are five choices on the board and Vahid checked the second one.

ترجمه پنج گزینه روی تخته هست و وحید دومی را علامت زد.

 

📚 دیگر واژگان مهم

۵ allow /əˈ lau/ v.

اجازه دادن؛ ممکن ساختن؛ رخصت دادن
My teacher allowed me to go out of the class and wash my hands.

ترجمه معلمم به من اجازه داد تا از کلاس بیرون بروم و دست هایم را بشویم.

۶ behave /bɪˈ heɪv/ v.

رفتار کردن (معمولا خوب)؛ ادب نگه داشتن
The little boys behave as if they are adult men.

ترجمه این پسرهای کوچک طوری رفتار می کنند که انگار مردان بالغ هستند.

همچنین ببینید:
واژگان زبان عمومی کنکور؛ سال سوم، درس اول (۲)
۷ continue /kənˈ tɪnjuː / v.

ادامه دادن؛ دوباره شروع کردن بعد توقف
The old man continued his way until he reached a village.

ترجمه پیرمرد راهش را ادامه داد تا اینکه به یک روستا رسید.

۸ effect /ɪˈ fekt/ n.

اثر؛ تاثیر
Working with mobile phone for hours can have bad effects on eyesight.

ترجمه ساعت ها کار کردن با گوشی موبایل می تواند اثرات بدی روی بینایی داشته باشد.

۹ except /ɪkˈ sept/ prep.

بجز؛ غیر از؛ به استثنای
All Prophet Lot’s (pbuh) family survived Allah’s torment except his wife that remained with the sinners.

ترجمه همه خانواده حضرت لوط (ع) از عذاب خدا نجات یافتند بجز همسرش که با گنهکاران ماند.

۱۰ experiment /ɪkˈ sperɪmənt/ n. v.

آزمایش؛ امتحان؛ تجربه؛ (اسم) آزمایش کردن (فعل)
Psychologists new experiment shows that watching TV for hours can have bad effects* on behavior.

ترجمه آزمایش جدید روانشناسان نشان می دهد ساعت ها تماشای تلویزیون می تواند اثرات بدی روی رفتار داشته باشد.

۱۱ future /ˈ fjuː tʃər/ adj. n.

آینده؛ آتیه؛ بعدی؛ مستقبل
We should preserve our world natural resources for future generations.

ترجمه ما باید منابع طبیعی جهانمان را برای نسل آینده حفظ کنیم.

۱۲ influence /ɪkˈ sperɪmənt/ n. v.

تأثیر؛ نفوذ؛ تحت تاثیر قرار دادن؛ نفوذ کردن
Watching violent movies has bad influence on little children.

ترجمه دیدن فیلم های خشن تاثیر بدی روی بچه های کوچک دارد.

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

واژگان زبان عمومی کنکور؛ سال سوم، درس اول (۱)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: