بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)
۷ dispute /dɪˈ spjuːt , ˈ dɪspjuːt/ n. v.
بحث و نزاع جدی؛ منازعه؛ مشاجره (اسم) جدال کردن؛ نزاع کردن (فعل)
Two businessman are disputing about the decrease in selling company products.
ترجمه دو مرد تاجر در حال مشاجره در مورد کاهش فروش محصولات شرکت هستند.
۸ valor /ˈ vælər/ n.
شجاعت زیاد، مخصوصا در جنگ؛ دلاوری
Martyr Hojaji has become the symbol of valor among the Iranians, after his martyrdom by cruel ISIS.
ترجمه شهید حججی در میان ایرانیان بعد از شهادتش توسط داعش بی رحم نماد دلیری شده است.
۹ lunatic /ˈ luː nətɪk/ n. adj.
۱۰ vein /veɪn/ n.
یکی از لوله هایی که خون را از نقاط مختلف بدن به قلب حمل می کند؛ رگ؛ ورید؛ سیاهرگ؛ رگه (مثل روی برگ)
Blood is carried by veins throughout the different parts of the body.
ترجمه خون بوسیله ی رگ ها به بخش های مختلف بدن حمل می شود.
۱۱ uneventful /ˌ ʌnɪˈ ventfəl/ adj.
چیزی که بدون اتفاق هیجان انگیز یا غیر عادی رخ بدهد؛ بی حادثه؛ بدون رویداد مهم
The old man has a simple and uneventful life, with no important event.
ترجمه این پیرمرد زندگی ساده و بدون حادثه ای، بدون هیچ رویداد مهمی دارد.
۱۲ fertile /ˈ fəː rtl/ adj.
زمین یا خاکی که قابلیت کاشت و برداشت محصولات را دارد؛ حاصلخیز؛ انسان، حیوان یا گیاهی که توان تولد دارد؛ بارور
The young farmer has a fertile land with different kinds of crops. A land that was infertile in the past.
ترجمه کشاورز جوان یک زمین حاصلخیز با انواع مختلف محصولات کشاورزی دارد. زمینی که در گذشته غیرحاصلخیز بود.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳۱- واژگان ۷-۱۲)