بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ feeble /ˈ fiːbəl/ adj. خیلی ضعیف و شکننده؛ نحیف؛ عاجز؛ نه خیلی خوب
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۷- واژگان ۱-۶)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۱ despite /dɪˈ spaɪt/ prep. بیانگر این است که چیزی اتفاق افتاده یا درست است، اگرچه
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۶- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) prep. = preposition (حرف اضافه) ۷ quench /kwentʃ/ v. جلوگیری از تشنگی با نوشیدن؛ رفع عطش کردن؛ اطفای شعله
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۶- واژگان ۱-۶)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۶ / واژه اول possible adj. ● هر چیزی که میتواند انجام یا به دست آورده شود؛ ممکن؛
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۵- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۵ / واژه هفتم calamity n. ● یک رویداد وحشتناک و غیر منتظره که باعث ایجاد خسارت، رنج
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۵- واژگان ۱-۶)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۵ / واژه اول architect n. ● شخصی که کار او طراحی بناها و ساختمان هاست؛ مهندس معمار
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۴- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۴ / واژه هفتم vermin n. ● حیوانات کوچک، پرندگان یا حشراتی که مضر هستند زیرا محصولات و
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۴- واژگان ۱-۶)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۴ / واژه اول fierce adj. ● چیزی که با انرژی زیاد و احساس قوی همراه با خشونت
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۳- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۳ / واژه هفتم precaution n. ● هر کاری که برای جلوگیری از اتفاقی ناخوشایند یا خطرناک انجام
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۳- واژگان ۱-۶)
بنام خدا راهنمای نوع کلمه n. = noun (اسم) v. = verb (فعل) adj. = adjective (صفت) adv. = adverb (قید) درس ۲۳ / واژه اول reptile n. ● نوعی از حیوانات مثل مار و مارمولک که دمای بدنشان با
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۲- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس ۲۲ / واژه هفتم spouse ● شوهر یا زن؛ همسر synonym: mate , husband and wife antonym: – مثال تصویری Simin was so happy when she began the married life with her spouse Farid. ترجمه سیمین
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲۲- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس ۲۲ / واژه اول warden ● شخصی که مسئول جای خاصی است و مراقب است قوانین آنجا به درستی اجرا شوند؛ نگهبان؛ زندانبان synonym: warder antonym: – مثال تصویری The prison warden was wary not to
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۹- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس نهم / واژه هفتم resist ● جلوی خود را گرفتن در مقابل چیزی که خیلی دوست دارید؛ مقاومت کردن زمانی که مجبور به انجام کاری می شوید؛ ایستادگی کردن؛ پایداری کردن مثال تصویری Behdad Salimi resisted
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۹- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس نهم / واژه اول vicinity ● در نزدیکی یک محل خاص؛ در حومه و مجاورت یک منطقه؛ در همسایگی مثال تصویری The poor people living in the vicinity of factories are exposed to toxic gases. ترجمه
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۸- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس هشتم / واژه هفتم weird ● چیزی که خیلی عجیب و غیر عادی است به طوری که درک یا توضیح آن دشوار است؛ خارق العاده؛ غریب مثال تصویری Biologists have found some weird creatures in different
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۸- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس هشتم / واژه اول exaggerate ● چیزی را بهتر، بزرگ تر، بدتر و … تر از آن چیزی که واقعاً هست نشان دادن؛ مبالغه کردن؛ اغراق کردن مثال تصویری My friend was undoubtedly exaggerating when he
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۷- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس هفتم / واژه هفتم unique ● هر چیزی که در نوع خودش ممتاز و بی نظیر باشد؛ منحصر به فرد؛ بی همتا مثال تصویری In the aquarium, there was a unique blue fish among all other
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۷- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس هفتم / واژه اول postpone ● تغییر دادن تاریخ یا ساعت یک رویداد یا کار برنامه ریزی شده به وقت دیگری؛ به تعویق انداختن؛ به تأخیر انداختن مثال تصویری The flight time was postponed due to
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۶- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس ششم / واژه هفتم undoubtedly ● بدون شک؛ قطعاً مثال تصویری By looking at the black clouds, Amir said we’ll have undoubtedly a rainy night. ترجمه امیر با نگاه کردن به ابرهای سیاه گفت بی شک
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۶- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس ششم / واژه اول approach ● حرکت به طرف یا نزدیک شدن به کسی یا چیزی؛ نزدیک آمدن مثال تصویری The first grade student got nervous when he approached the school for the first time. ترجمه
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۵- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس پنجم / واژه هفتم explore ● به دقت در مورد چیزی فکر یا بحث کردن؛ به دقت چیزی را مورد جستجو و کاوش قرار دادن؛ سیاحت کردن مثال تصویری Detective Alavi explored the crime scene in
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۵- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس پنجم / واژه اول tradition ● عقیده، رسم یا شیوه ی انجام یک کار که از گذشته دور نسل به نسل انتقال یافته است؛ رسم؛ سنت مثال تصویری Every religion has its own unique tradition that
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۴- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس چهارم / واژه هفتم theory ● یک ایده یا مجموعه ای از ایده ها که چیزی را در مورد زندگی یا جهان توضیح می دهد، مخصوصاً ایده ای که هنوز کاملاً اثبات نشده است؛ نظریه مثال
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۴- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس چهارم / واژه اول vapor ● غلظت قطرات بسیار ریز مایع که در هوا معلق هستند مثلا بدلیل حرارت دادن مایع؛ بخار مثال تصویری When the water is boiled, vapor rises from the kettle. ترجمه وقتی
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس سوم / واژه هفتم blend ● مخلوط کردن چند چیز برای ساخت چیزی تازه؛ آمیختن؛ ترکیب کردن مثال تصویری In order to bake a well-formed cake, we must blend the raw materials well. ترجمه به منظور
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس سوم / واژه اول typical ● چیزی که دارای ویژگی ها یا کیفیت های معمول یک گروه یا چیز است؛ عادی؛ نوعی؛ مرسوم مثال تصویری The typical weather temperature in Siberia in January is -20 degrees
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲- واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس دوم / واژه هفتم peril ● خطر بزرگ و جدی مخصوصاً زمانی که احتمال آسیب یا مرگ وجود دارد؛ مخاطره مثال تصویری The rock climber begs for help because he’s now in great peril of falling.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۲- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس دوم / واژه اول corpse ● بدن مرده ، مخصوصاً بدن انسان، جسد مثال تصویری There are four corpses on the floor that were killed in the bank robbery accident. ترجمه چهار جسد روی زمین وجود
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۱ – واژگان ۷-۱۲)
بنام خدا درس اول / واژه هفتم hardship ● سختی، دشواری، شرایطی که سخت یا نامطلوب باشد بخاطر اینکه شما پول، غذا یا لباس کافی ندارید. مثال تصویری The miners face many hardships when they work in a mine.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۱- واژگان ۱-۶)
بنام خدا درس اول / واژه اول abandon ● معنی ١- ترک کردن کسی، معمولاً کسی که مسئولیتش را به عهده دارید بدون قصد بازگشتن؛ ترک یک مکان مخصوصاً به این دلیل که ماندن در آن غیر ممکن یا خطرناک