بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
prep. = preposition (حرف اضافه)
ترجمه دکتر مشاهداتی در مورد ویروس های سرطان به وسیله ی یک میکروسکوب انجام داد.
ترجمه وقتی سعید وارد راهرو شد، فشار سقف را روی سرش احساس کرد.
ترجمه حمید دیگر نمی تواند فشار بدهکاری ها را تحمل کند.
ترجمه این محقق در حال انجام تحقیقی در مورد گونه های مختلف گیاهی است.
ترجمه نجاری، بنایی، نقاشی و لوله کشی برخی مهارت های مهم هستند که جامعه به آنها نیاز دارد.
ترجمه جوجه اردک ها در حال تقلا برای رفتن به پیاده رو هستند.
ترجمه این تاجرها به خاطر فروش پایین شرکت کشمکش دارند.
ترجمه این خانه طراحی عجیب واژگون دارد.
ترجمه دیدن زندگی دوستانه ی یک گربه و سگ با هم غیرعادی بود.
ترجمه هر کسی مطمئن است که بازوی مرد سمت راست ضعیف است بنابراین او بازنده ی رقابت خواهد بود.
ترجمه طناب ضعیف خیلی زود پاره می شود.
📚 دیگر واژگان مهم
دوره ی زمانی؛ مدت زمان؛ روزگار؛ عصر
He attended the English class just for a short period of time.
ترجمه او تنها برای مدت زمان کوتاهی در کلاس انگلیسی حضور پیدا کرد.
تمرین؛ ورزش
You should do more practice if you want to be accepted as a player in the volleyball team.
ترجمه تو باید تمرین بیشتری انجام دهی اگر می خواهی به عنوان یک بازیکن در تیم والیبال پذیرفته شوی.
احتمالا؛ شاید
There are a lot of black clouds in the sky. It’s probably rainy tonight.
ترجمه ابرهای سیاه زیادی در آسمان هستند. احتمالا امشب بارانی است.
ماندن در جایی؛ توقف کردن؛ ایستادن
It rained all day and they decided to stay at the hotel and never go out.
ترجمه تمام روز باران بارید و آنها تصمیم گرفتند در هتل بمانند و هرگز بیرون نروند.
ترجمه چه نوع ورزشی را بیشتر دوست داری؟
بیننده؛ تماشاگر؛ نگاه کننده
This type* of movie is not popular and has no particular viewer.
ترجمه این نوع از فیلم محبوب نیست و بیننده ی خاصی ندارد.
شگفت انگیز؛ خارق العاده؛ شگرف
The landscape of the garden was so beautiful and wonderful.
ترجمه منظره ی باغ خیلی زیبا و شگفت انگیز بود.
نگران بودن درباره چیزی؛ دلواپس بودن؛ اندیشناک بودن
Hamid’s mother is so worry about his final exams.
ترجمه مادر حمید خیلی نگران امتحانات نهایی او است.