بنام خدا
راهنمای نوع کلمه
n. = noun (اسم)
v. = verb (فعل)
adj. = adjective (صفت)
adv. = adverb (قید)
possible adj.
● هر چیزی که میتواند انجام یا به دست آورده شود؛ ممکن؛ امکان پذیر؛ میسر
synonym: achievable , attainable , feasible
antonym: impossible
compel v.
● مجبور کردن کسی به انجام کاری یا اعتقاد داشتن به چیزی؛ وادار کردن
synonym: force , make , require
antonym: –
awkward adj.
● هرچیزی که احساس بد و استرس آوری به انسان بدهد بخاطر اینکه مطمئن نیستید باید چه کار کنید؛ بد؛ اضطراب آور؛ غیراستادانه؛ چیزی که بخاطر شکل نافرم ظاهری حمل یا مدیریت آن سخت باشد مثل یک چمدان
synonym: clumsy , cumbersome , ungainly , ungraceful
antonym: clever , skillful
venture n.
● هر فعالیت جدید تجاری که با خطر و ریسک کردن همراه است؛ ریسک؛ جسارت؛ فعالیت اقتصادی مخاطره آمیز
synonym: adventure , enterprise , experiment , undertaking
antonym: –
awesome adj.
● هرچیزی که به طور زیادی تاثیرگذار، جدی و شگفتی آور است که احساس تکریم و احترام، ترس یا نگرانی به انسان می دهد؛ مایه ی هیبت و احترام؛ ترس آور
synonym: amazing , awe-inspiring , awful , awing
antonym: –
guide v. n.
● هرچیزی که اطلاعاتی می دهد و کمک به گرفتن یک تصمیم یا ارائه یک ایده می کند؛ راهنمایی کردن؛ هدایت کردن (فعل)؛ راهنما؛ هادی (اسم)
synonym: advise , conduct , direct , instruct , lead , regulate , steer
antonym: bewilder , misguide , perplex , mislead