بنام خدا
درس پنجم / واژه اول
tradition
● عقیده، رسم یا شیوه ی انجام یک کار که از گذشته دور نسل به نسل انتقال یافته است؛ رسم؛ سنت
مثال تصویری
Every religion has its own unique tradition that is sacred for its followers.
ترجمه هر مذهبی سنت منحصر به فرد خود را دارد که برای پیروان آن مقدس است.
درس پنجم / واژه دوم
rural
● مربوط به زندگی در روستا؛ روستایی
مثال تصویری
Saraghaseyed is located in the rural areas of Chaharmahal and Bakhtiari that is known for its weird stair houses.
ترجمه سرآقاسید در مناطق روستایی چهارمحال و بختیاری قرار دارد که بخاطر خانه های عجیب و غریب پلکانی اش شناخته شده است.
درس پنجم / واژه سوم
burden
● معنی ۱: چیزی سخت و اضطراب آور که مسئول آن هستید؛ بار مسئولیت
● معنی ۲: آن چیزی که حمل می شود مخصوصاً سنگین؛ بار سنگین
● معنی ۲: آن چیزی که حمل می شود مخصوصاً سنگین؛ بار سنگین
مثال تصویری
When the manager went to the trip, the company burden was on Vahid’s shoulders.
ترجمه وقتی مدیر به سفر کوتاه رفت، بار مسئولیت شرکت روی دوش های وحید بود.
Heavy nail boxes are too much of a burden that make Mahdi exhausted.
ترجمه جعبه های سنگین میخ بار بیش از حد سنگینی هستند که مهدی را خیلی خسته می کنند.
درس پنجم / واژه چهارم
● محیط یا ساختمان های یک دانشگاه، کالج یا مدرسه؛ محیط دانشگاه
مثال تصویری
Amir Kabir University has a beautiful campus with a bizarre entrance.
ترجمه دانشگاه امیر کبیر محوطه ی قشنگی با یک ورودی عجیب و غریب دارد.
درس پنجم / واژه پنجم
majority
● بیشتر چیزها یا افراد در یک گروه خاص؛ اکثریت
مثال تصویری
The majority of Babaabdad Android apps users use Samsung mobile phone, about 54 percent of users.
ترجمه اکثریت کاربران اپ های اندروید بابا آب داد از گوشی موبایل سامسونگ استفاده می کنند، نزدیک به ۵۴ درصد از کاربران.
درس پنجم / واژه ششم
● معنی ۱: جمع شدن افراد زیادی در یک مکان مخصوصاً برای هدف خاصی؛ دور هم گرد آمدن
● معنی ۲: جمع کردن تمام اجزا یا قطعات چیزی با هم؛ مونتاژ کردن؛ یکپارچه کردن
● معنی ۲: جمع کردن تمام اجزا یا قطعات چیزی با هم؛ مونتاژ کردن؛ یکپارچه کردن
مثال تصویری
Lots of people assembled in the street to protest against Israel crimes in Gaza.
ترجمه بسیاری از مردم در خیابان جمع شدند تا علیه جنایت های اسرائیل در غزه اعتراض کنند.
The factory workers assemble the electronic components to make a computer.
ترجمه کارگران کارخانه اجزای الکترونیکی را یکپارچه می کنند تا یک کامپیوتر بسازند.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۵- واژگان ۱-۶)