بنام خدا
درس سوم / واژه اول
typical
● چیزی که دارای ویژگی ها یا کیفیت های معمول یک گروه یا چیز است؛ عادی؛ نوعی؛ مرسوم
مثال تصویری
The typical weather temperature in Siberia in January is -20 degrees Celsius.
ترجمه دمای هوای عادی در سیبری در (ماه) ژانویه -۲۰ درجه سانتیگراد است.
درس سوم / واژه دوم
minimum
● کمترین مقدار یا درجه ای از چیزی که ممکن یا نیاز است؛ حداقل
مثال تصویری
The minimum weather temperature on Monday was 2 degrees Celsius.
ترجمه حداقل دمای هوا در (روز) دوشنبه ۲ درجه سانتیگراد بود.
درس سوم / واژه سوم
scarce
● چیزی از یک نوع که به مقدار خیلی کم وجود دارد؛ کمیاب؛ نادر
مثال تصویری
Because of little moisture in deserts, trees are so scarce.
ترجمه بخاطر رطوبت کم در بیابان ها، درختان خیلی کمیابند.
درس سوم / واژه چهارم
● چیزی که یکبار در سال اتفاق می افتد؛ سالانه
مثال تصویری
The annual Germany Cebit exhibition attracts lots of modern technologies fans to this country.
ترجمه نمایشگاه سالانه سبیت آلمان عده ی زیادی از طرفداران فناوری های نوین را به این کشور جذب می کند.
درس سوم / واژه پنجم
persuade
● واداشتن کسی به تصمیم گیری برای انجام کاری با ارائه دلیل منطقی برای انجام آن؛ ترغیب کردن؛ وادار کردن
مثال تصویری
Ali’s father’s trying to persuade him to quit video games and start studying for the final exams.
ترجمه پدر علی دارد سعی می کند تا او را متقاعد کند که بازی های ویدئویی را رها کند و درس خواندن برای امتحان های نهایی را شروع کند.
درس سوم / واژه ششم
● چیزی که خیلی مهم و ضروری است؛ خطیر؛ حیاتی
مثال تصویری
Flour, sugar and egg are essential items for baking a cake.
ترجمه آرد، شکر و تخم مرغ اقلام ضروری برای پختن یک کیک هستند.
واژگان تصویری ۵۰۴ (درس ۳- واژگان ۱-۶)