آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

● چیزی که به قدر کافی مشخص و واضح است که براحتی دیده شود یا تشخیص داده شود؛ محسوس؛ قابل لمس؛ روشن

 

مثال تصویری

The fingerprint of the murderer was the tangible evidence of his guilt in the crime scene.
ترجمه اثر انگشت قاتل مدرک روشن گناه او در صحنه جرم بود.

 

● شکاف عمیق و پارگی در پوست یا گوشت؛ جراحت عمیق

 

مثال تصویری

The only physical injury of Hamid in the accident was a laceration in his right cheek.
ترجمه تنها آسیب جسمی حمید در تصادف پارگی در گونه ی راستش بود.

 

● شدیداً تنبیه کردن یا انتقاد از کسی

 

مثال تصویری

The lazy student was castigated for his bad mark in the math exam.
ترجمه دانش آموز تنبل بخاطر نمره بدش در امتحان ریاضی تنبیه شد.

 

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۲/روز ۳)

۴. sordid

● معنی ۱: چیزی که شامل رفتار غیر اخلاقی و ناپسند است؛ فرومایه؛ پست
● معنی ۲: مکان یا چیزی که خیلی کثیف و شلخته است

 

مثال تصویری

۱. Bribery is considered a sordid act by many people that can be the cause of inequalities.
ترجمه رشوه بوسیله بسیاری از مردم یک عمل غیر اخلاقی تلقی می شود که می تواند باعث بی عدالتی ها باشد.

۲. When we entered Navid’s room, it was so sordid and stinky that we hardly could breath.
ترجمه وقتی وارد اتاق نوید شدیم، آنقدر کثیف و بدبو بود که به سختی می توانستیم نفس بکشیم.

 

● کسی که سن بین ۸۰ تا ۸۹ دارد؛ دهه ی ۸۰ زندگی

 

مثال تصویری

The Iranian famous actor Muhammad Ali Keshavarz is now an octogenarian that is praised by many people.
ترجمه بازیگر مشهور ایرانی محمد علی کشاورز اکنون در دهه هشتاد زندگی اش است که توسط افراد زیادی تحسین می شود.

 

آزمون
  • 1. The medic reached into his kit to find a bandage for the ugly ............... .
  • 2. Mr. Dixon belittled* our request for ............ proof of his loyalty.
  • 3. The kindly foreman was too reticent* to openly ............. the clumsy new worker.
  • 4. When the teenager announced her engagement to the .............., the public suspected it to be a publicity stunt.
  • 5. Stories of their ............. youth poured forth from the unhappy felons*.
Submit

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۴/روز ۲)

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

۱۱۰۰ واژه (هفته ۴/روز ۳)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: