بنام خدا ۳۳ اجبار I have to go along with that. ترجمه مجبورم به آن تن در بدهم. You have to come to terms with it. ترجمه شما مجبورید با آن کنار بیایید. Something out of which / in which
پنج دقیقه با اصطلاحات، درس ۳۳، اجبار

بنام خدا ۳۳ اجبار I have to go along with that. ترجمه مجبورم به آن تن در بدهم. You have to come to terms with it. ترجمه شما مجبورید با آن کنار بیایید. Something out of which / in which
بنام خدا ۳۲ بیماری و سلامتی He is running a temperature. ترجمه تب او در حال زیاد شدن است. He must be committed. ترجمه او باید بستری شود. My eyes aren’t acting up. ترجمه چشم های من خوب عمل نمی
بنام خدا ۳۱ احترام Everything ends up in respect. ترجمه همه چیز به احترام ختم می شود. Respect breeds respect. ترجمه احترام احترام می آورد. I do owe you a lot of respect. ترجمه من به شما خیلی مدیونم. You
درس ۳۰ / بهترین آرزوها I wish the warmest wishes for you. ترجمه گرمترین و صمیمانه ترین آرزوها را برایت آرزومندم. I wish you very hearty occasions. ترجمه برایت موقعیت های خیلی خوبی را آرزو می کنم. I
درس ۲۹ / درخواست کردن Can you be kind enough and close the door? ترجمه ممکن است محبت کنید و در را ببندید؟ Would you please do me a favor and dial this number for me? ترجمه ممکن است
درس ۲۸ / خداحافظ Good bye. ترجمه خداحافظ. See you then. ترجمه پس تا بعد. See you later. ترجمه بعداً می بینمت. So long. ترجمه به آرزوی دیدار. Take care of yourself. ترجمه مراقب خودت باش.
درس ۲۶ / واضح و معلوم That’s as obvious as a bright daylight. ترجمه مثل روز روشنه. That’s crystal clear. ترجمه کاملا روشنه. That’s clean as a whistle. ترجمه مثل روز روشنه. That’s conspicuous. ترجمه کاملاً مبرهن
درس ۲۷ / مرگ و تشییع جنازه They laid him into rest. ترجمه آنها او را به خاک سپردند. May he rest in peace. ترجمه خدا بیامرزدش. May Allah bless him. ترجمه خدا رحمتش کنه. He died
درس ۲۵ / خیالاتی It wasn’t me, maybe it was my look alike/double. ترجمه من نبودم؛ شاید یکی شبیه من بوده. You were hallucinating. ترجمه داشتی هزیون می گفتی. You were not in a clear head. ترجمه حواست
درس ۲۴ / با تجربه He is a man of experience. ترجمه او آدم با تجربه ای است. He is an old hand. ترجمه او آدم با تجربه ای است. He is pretty subtle about it. ترجمه او
درس ۲۳ / خدا قوت Nice job. ترجمه خدا قوت. (خسته نباشید.) Well done. ترجمه خدا قوت. Immaculately done. ترجمه خدا قوت. (به منظور تحسین) Impeccably handled. ترجمه خدا قوت. (به منظور تحسین) Well attended. ترجمه
درس ۲۲ / سعی و اقبال Try your best. ترجمه نهایت سعیت را بکن. Give it another try. ترجمه یکدفعه دیگه سعی کن. Give it another shot. ترجمه یکدفعه دیگه تلاش کن. Try your greatest effort. ترجمه
درس ۲۱ / مد It’s not very trendy. / It’s not in. / It’s not in style. / It’s not in fashion. ترجمه مد نیست. It’s out of style. / It’s out of fashion. / It’s out dated. /
درس ۲۰ / حضور ذهن My memory fails me. / My memory doesn’t serve me best. ترجمه حافظه ام یاری نمی کند. My faculty doesn’t work / function well. ترجمه فکرم درست کار نمی کند. It occurred to
درس ۱۹ / آزرده خاطر Farid has hard feeling towards Farhad. ترجمه فرید از فرهاد دل پری دارد. Farid feels so resentful of Farhad. ترجمه فرید از فرهاد خیلی دلخور است. Farid holds a grudge against Farhad. ترجمه
درس ۱۸ / وسواسی Don’t make a fuss over it. ترجمه وسواس به خرج نده. Don’t be too particular. ترجمه سخت پسند نباش. Don’t be too choosy. ترجمه وسواسی نباش. Don’t get so hung up on that.
درس ۱۷ / رازداری کردن Keep it to yourself. ترجمه بین خودمون بمونه. Keep it under your hat. ترجمه به کسی حرفی نزن. Never a word to a soul. ترجمه به هیچ کس حرفی نزن. Don’t let
درس ۱۶ / اظهار نظر I want to express my idea. ترجمه من می خواهم ایده ی خودم را بیان کنم. I want to present my point. ترجمه من می خواهم نقطه نظر خود را متذکر شوم. I
درس ۱۵ / مرخصی He took a week leave. ترجمه او یک هفته مرخصی گرفت. He is on sick leave. ترجمه او مرخصی استعلاجی (درمانی) گرفته است. He took a sabbatical leave. ترجمه او مرخصی تحصیلی (فرصت مطالعاتی)
درس ۱۴ / راه ها It’s quite the ways. ترجمه راهش نسبتاً طولانی است. It’s a way up here. ترجمه از اینجا خیلی بالاتر است. It’s a way down here. ترجمه از اینجا خیلی پایینتر است. It’s
درس ۱۳ / تصادف و خرابی ماشین The car just died on us. / The car just broke down (on us). ترجمه ماشین مارو در راه گذاشت. My car splutters. ترجمه ماشین من ریپ می زنه. We had
درس ۱۲ / عبور و مرور Are you driving today? ترجمه امروز ماشین داری؟ Have you got your own wheels today? ترجمه امروز وسیله داری؟ Have you got transportation today? ترجمه امروز وسیله نقلیه داری؟ Where are
درس ۱۱ / دوستی و روابط دوستانه He is a super duper friend. ترجمه او یک دوست به تمام معناست. You are the most cherished friend of mine. ترجمه تو عزیزترین دوست من هستی. He is a friend
درس ۱۰ / تقاضای تکرار حرف Sorry. I couldn’t make out what you said. ترجمه ببخشید. متوجه منظورتون نشدم. I didn’t get the message. ترجمه متوجه منظورتون نشدم. I didn’t get the hint. ترجمه مطلب رو نگرفتم.
درس ۹ / عذرخواهی و پاسخ به آن I’m terribly sorry. ترجمه واقعاً متأسفم. I’m awfully sorry. ترجمه واقعاً متأسفم. I do apologize. ترجمه واقعاً معذرت می خوام. I’m ashamed. ترجمه شرمنده ام. I try to
درس ۸ / تشکر کردن That’s awfully very kind of you. ترجمه این واقعاً لطف شمارو می رسونه. Thanks a million. ترجمه بی نهایت سپاسگذارم. Thank you indeed. ترجمه واقعاً متشکرم. Thank you ever so much. ترجمه
درس ۷ / درآمد It’s a well-paid job. ترجمه شغل پر درآمدی است. It’s a lucrative job. ترجمه شغل پر درآمدی است. It’s a money making job. ترجمه شغل پول سازی است. It really pays well. ترجمه
درس ۶ / درد و دل کردن My heart is heavy. ترجمه دلم گرفته. My heart is bleeding. ترجمه دلم خونه. My heart is aching. ترجمه قلبم درد می کنه. (از غم) Speak your heart. ترجمه حرف
درس ۵ / آمد و شد Where are you off to? ترجمه کجا داری می ری؟ I have a lot to get done. ترجمه خیلی کار دارم که باید انجام بدم. I have a little bit of catching
درس ۴ / مشکلات What has come over you? ترجمه چی به سرت اومده؟ What has happened to you? ترجمه چه اتفاقی برایت افتاده؟ What’s wrong with you? ترجمه مشکلت چیه؟ What’s the matter? ترجمه چی شده؟
درس ۳ / فعالیت های روزانه How do you make your bread and butter? ترجمه از چه طریق امرار معاش می کنی؟ How do you make your ends meet? ترجمه چطوری اموراتتان را می گذرانید؟ What are you
درس ۲ / دید و بازدید Let’s get together tonight. ترجمه بیایید امشب دور هم جمع بشیم. We would like to see more of you. ترجمه ما دوست داریم شما را بیشتر ببینیم. Be comfortable. / Get comfy.
درس ۱ / سلام و احوالپرسی How is everything going with you nowadays? ترجمه این روزها چه کار می کنی؟ How is life treating you? ترجمه وضع زندگیت چطوره؟ (اوضاع و احوالت چطوره؟) You look a little bit
بنام خدا ۱. tangible ● چیزی که به قدر کافی مشخص و واضح است که براحتی دیده شود یا تشخیص داده شود؛ محسوس؛ قابل لمس؛ روشن مثال تصویری The fingerprint of the murderer was the tangible evidence of his
بنام خدا ۱. pugnacious ● کسی که مشتاق به جر و بحث و دعوا با مردم است؛ ستیزه گر؛ جنگجو؛ پرخاشگر مثال تصویری Pugnacious boy suddenly struck out in the street and punched Sasan to grab his money. ترجمه
بنام خدا ۱. alacrity ● اشتیاق و آمادگی فراوان برای انجام کاری؛ نشاط؛ چابکی مثال تصویری When I offered Vahid my sandwich, he grabbed it with alacrity. ترجمه وقتی ساندویچم را به وحید تعارف کردم، با اشتیاق آن را
بنام خدا ۱. euphemism ● استفاده از شکل مودبانه تر کلمات بجای کلمات عامیانه تر برای جلوگیری از ایجاد ناراحتی؛ حسن تعبیر مثال تصویری «Pass away» is usually used as a euphemism for «die» in a more polite way.
بنام خدا ۱. ominous ● بوجود آورنده ی احساس اینکه چیزی بد یا شوم در شرف اتفاق افتادن است؛ شوم؛ ترس آور مثال تصویری Although the raining was over, the sky was still filled with dark and ominous clouds.
بنام خدا ۱. infamous ● شخصی که بخاطر کارها یا اخلاق بدش معروف است؛ بدنام مثال تصویری Trump is one of the most infamous presidents in the US history that has lots of opponents not only in the US,
بنام خدا ۱. loathe ● احساس تنفر شدید نسبت به کسی یا چیزی داشتن مثال تصویری My little son loathes carrot. But I like to feed him because it’s very useful for his eyesight. ترجمه پسر کوچکم از هویج