بنام خدا درس چهارم / واژه اول vapor ● غلظت قطرات بسیار ریز مایع که در هوا معلق هستند مثلا بدلیل حرارت دادن مایع؛ بخار   مثال تصویری When the water is boiled, vapor rises from the kettle. ترجمه وقتی

بنام خدا درس سوم / واژه هفتم blend ● مخلوط کردن چند چیز برای ساخت چیزی تازه؛ آمیختن؛ ترکیب کردن   مثال تصویری In order to bake a well-formed cake, we must blend the raw materials well. ترجمه به منظور

بنام خدا درس سوم / واژه اول typical ● چیزی که دارای ویژگی ها یا کیفیت های معمول یک گروه یا چیز است؛ عادی؛ نوعی؛ مرسوم   مثال تصویری The typical weather temperature in Siberia in January is -20 degrees

بنام خدا درس دوم / واژه هفتم peril ● خطر بزرگ و جدی مخصوصاً زمانی که احتمال آسیب یا مرگ وجود دارد؛ مخاطره   مثال تصویری The rock climber begs for help because he’s now in great peril of falling.

بنام خدا درس دوم / واژه اول corpse ● بدن مرده ، مخصوصاً بدن انسان، جسد   مثال تصویری There are four corpses on the floor that were killed in the bank robbery accident. ترجمه چهار جسد روی زمین وجود

بنام خدا درس اول / واژه هفتم hardship ● سختی، دشواری، شرایطی که سخت یا نامطلوب باشد بخاطر اینکه شما پول، غذا یا لباس کافی ندارید.   مثال تصویری The miners face many hardships when they work in a mine.

بنام خدا درس اول / واژه اول abandon ● معنی ١- ترک کردن کسی، معمولاً کسی که مسئولیتش را به عهده دارید بدون قصد بازگشتن؛ ترک یک مکان مخصوصاً به این دلیل که ماندن در آن غیر ممکن یا خطرناک