آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

● رفتار به گونه ای که می خواهید چیزی را مخفی نگه دارید؛ دزدکی؛ یواشکی

 

مثال تصویری

The cat’s taking a furtive glance at the mouse wandering nearby.
ترجمه گربه نگاهی دزدکی به موشی که در حوالی پرسه می زند می اندازد.

 

● شخصی که متهم به جرم یا جنایت بزرگ باشد؛ بزهکار؛ تبهکار؛ جانی

 

مثال تصویری

 The vicious felon was sentenced to life imprisonment for killing four women.
ترجمه مجرم شرور بخاطر کشتن چهار زن به حبس ابد محکوم شد.

 

● تعداد خیلی زیادی از چیزی، معمولاً بیش از حد نیاز؛ خیلی زیاد

 

مثال تصویری

There are plethora of duck toys that are floating on the sea water.
ترجمه تعداد زیادی از اردک های اسباب بازی وجود دارند که روی آب دریا شناور هستند.

 

۴. hapless

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۴/روز ۳)
● کسی که بد اقبال است؛ بی چاره، بدبخت

 

مثال تصویری

The hapless mountain climber is in real peril of falling from the rock.
ترجمه کوهنورد بد اقبال در خطر واقعی افتادن از صخره قرار دارد.

 

● خیلی عصبانی، معمولا وقتی فکر می کنید ناعادلانه با شما رفتار شده؛ خشمگین، عصبی

 

مثال تصویری

As he was so irate about the low percent of sales, Saeed was constantly shouting on the phone.
ترجمه از آنجایی که سعید خیلی در مورد درصد پایین فروش عصبانی بود، مدام در تلفن فریاد می کشید.

 

آزمون
  • 1. The ........... contest winner was unable to locate the lucky ticket.
  • 2. My uncle was ............. when the drunken driver swerved in front of us.
  • 3. In a ............ manner she removed her shoes and tiptoed up to her room.
  • 4. When the teacher asked why the homework had not been done, he was greeted by a ............ of incredible alibis.
  • 5. Since the boss learned that Bob associated with a known ............ , he fired him.
Submit

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۴/روز ۱)

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

۱۱۰۰ واژه (هفته ۲/روز ۲)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: