آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()

بنام خدا

● از کسی به اصرار درخواست چیزی کردن یا درخواستی را مدام تکرار کردن به طوری که موجب آزار و اذیت شود؛ اذیت کردن؛ رنجاندن

 

مثال تصویری

The kids constantly badger their mother to buy them some toys.
ترجمه بچه ها مدام از مادرشان می خواهند تا برای آنها چند تا اسباب بازی بخرد.

 

● از کسی عاجزانه و با التماس درخواست چیزی یا کمک کردن؛ التماس کردن؛ عجز و لابه کردن

 

مثال تصویری

Sara earnestly implored her little sister to excuse her for the insult.
ترجمه سارا عاجزانه از خواهر کوچکش خواهش کرد که او را به خاطر توهین ببخشد.

 

● کار سخت و نوکرانه؛ خرحمالی

 

مثال تصویری

Navid was forced to bear drudgery every day to be employed in his desired company.
ترجمه نوید هر روز مجبور بود خرحمالی را تحمل کند تا در شرکت دلخواهش استخدام شود.

 

۴. interminable

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۳/روز ۱)
● چیزی که پایانی ندارد؛ تمام نشدنی

 

مثال تصویری

Time seems to be the only interminable thing in human life that has no stop.
ترجمه به نظر می رسد زمان تنها چیز تمام نشدنی در زندگی انسان است که توقفی ندارد.

 

● آگاه یا هشیار شدن نسبت به چیزی؛ درک کردن یا فهمیدن چیزی

 

مثال تصویری

After hours of thinking, Hamid at last perceived the way of solving the hard math equation.
ترجمه حمید بعد از ساعت ها تفکر سرانجام روش حل مسئله سخت ریاضی را فهمید.

 

آزمون
  • 1. She does her homework on Fridays to save herself from the ______ of having to do it during the weekend.
  • 2. The teacher continually ______ the pupil for the missing assignments.
  • 3. The eminent scientist _________ difficulties in putting the invention into practice.
  • 4. The sick child's mother __________ the doctor to come immediately.
  • 5. I listened to the boring lecture for what seemed an _______ fifty minutes.
Submit

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

همچنین ببینید:
۱۱۰۰ واژه (هفته ۲/روز ۳)

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

۱۱۰۰ واژه (هفته ۱/روز ۴)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: