بنام خدا
۴۰ تماس تلفنی
The telephone went off.
ترجمه زنگ تلفن به صدا درآمد.
I have the telephone set on the vibe mode.
ترجمه تلفنم را روی ویبره گذاشته ام.
I am getting interactions.
ترجمه خط روی خط افتاده است.
There is a lot of fuzz in the line.
ترجمه خط خیلی پارازیت داره.
You are hardly coming on.
ترجمه صدای تو به سختی شنیده می شود.
Place a call to me. / Place a phone call to me.
ترجمه به من تلفن بزن. (رسمی)
Make a phone call to me. / Give me a ring.
ترجمه زنگ بزن. (غیر رسمی)
He is on the phone with Ali.
ترجمه او تلفنی با علی صحبت می کند. (علی پشت خط است)
پنج دقیقه با اصطلاحات، درس ۴۰، تماس تلفنی