آموزش های ویدئویی در کانال آپارات

0
()
درس ۲۰ / حضور ذهن

My memory fails me. / My memory doesn’t serve me best.
ترجمه حافظه ام یاری نمی کند.

 

My faculty doesn’t work / function well.
ترجمه فکرم درست کار نمی کند.

 

It occurred to me suddenly. / It crossed my mind suddenly.
ترجمه ناگهان به ذهنم خطور کرد.

 

Suddenly the idea occurred to me.
ترجمه یکدفعه فکرش به ذهنم رسید.

 

My mind went black all of a sudden.
ترجمه یک لحظه همه چیز از ذهنم پرید.

 

It slipped right out of my mind.
ترجمه از ذهنم پرید.

 

Everything clicked back to me at once.
ترجمه یکدفعه همه چیز یادم اومد.

 

If I remember it right…
ترجمه اگر درست بخاطر بیاورم…

 

To the best of my ability / knowledge / recollection …
ترجمه از اونجایی که من می دونم / بخاطر دارم…

 

It reminds me of my childhood.
ترجمه اون منو یاد بچگی هام میندازه.

 

Mind you that…
ترجمه یادت باشه که…

 

My mind wandered / got distracted for a second.
ترجمه یک لحظه حواسم پرت شد.

 

I got carried away with shops.
ترجمه یک لحظه حواسم به مغازه ها رفت.

 

My memory keeps wandering.
ترجمه حواسم دائماً پرت میشه.

 

It drifts your mind away.
ترجمه اون فکر شمارو جای دیگه میبره / منحرف میکنه.

 

We are drifted from the topic.
ترجمه ما از موضوع بحث اصلی خارج شده ایم.

 

I don’t have the presence of mind.
ترجمه حضور ذهن ندارم.

 

You have to be on the alert / watch.
ترجمه شما باید گوش به زنگ باشید.

 

I can’t place you. / I can’t place your face.
ترجمه شما رو بجا نمیارم.

 

It doesn’t ring the bell. / It doesn’t click to me.
ترجمه برام آشنا نیست. / قبلاً نشنیدمش.

امتیاز 1 تا 5 ستاره بده، بعد روی ارسال کلیک کن.

همچنین ببینید:
پنج دقیقه با اصطلاحات، درس ۴۲، حساب حساب است

میانگین امتیاز / 5. تعداد امتیاز:

پنج دقیقه با اصطلاحات (درس ۲۰)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: